شرحى بر جلوه‏هاى رفتارى امام راحل با كودكان و نوجوانان

نویسنده : محمدرضا مطهرى

بازيگوشى كودكان

حمايت از آزادى و آمريت كودك خردسال در حدى كه به خود كودك و ديگران زيان نرساند نه تنها نكوهيده نيست‏بلكه از ديدگاه تعليم و تربيت اسلامى مطلوب و پسنديده نيز مى‏باشد. لهذا نبايد از شيطنت و عدم رعايت نظم و طاعت از ناحيه كودك خردسال، نگران بود.
رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله، همين نكته را به پدران و مادران يادآور مى‏گردد كه اگر در فرزند خردسال خود حالاتى خارج از حدود نظم و نزاكت و بيرون از مرز طاعت و انقياد و بالاخره طغيان و سرگشى كودكانه مشاهده كردندبايد نسبت‏به آينده او شادمان گردند، زيرا وجود حالت فعال و جوشان در كودك خردسال، نمايانگر فزونى خرد وانديشه و كابرد بيش‏تر و فزاينده آن در بزرگ سالى اوست. (1)
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «عرامة الصبى فى صغره زيادة فى عقله فى كبره (2) ; شيطنت و لجاجت كودك به هنگام خردسالى نشانه زيادى عقل و انديشه او در بزرگسالى است.»
و يا صالح‏بن عقبه روايت مى‏كند كه من از عبد صالح امام موسى‏بن جعفر عليه السلام شنيدم كه فرمود: «يستحب عرامة الغلام في صغره ليكون حليما فى كبره. ثم قال: لا ينبغى الا ان يكون هكذا; (3) شايسته است، كودك به هنگام خردسالى، بازيگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگ‏سالى، صبور و شكيب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است كه كودك خردسال منحصرا اين چنين بوده و بازيگوش و پرجنب و جوش باشد.»
اگر بازيگوشى و بازى‏طلبى كودك، سركوب نشود و بتواند به وسيله بازى‏هاى متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگ‏سالى از آدم‏هاى عصبى و تندخو و زود رنج و غير طبيعى، نخواهد بود، بلكه آدمى معتدل و متين و توانمند خواهد بود. (4)
امام خمينى (رحمت الله علیه) نيز كه آشنا به روحيات، حالات و مراحل رشد كودكان بودند درباره شيطنت و بازيگوشى بچه‏ها مى‏فرمودند:«بچه شيطون است، او بايد شيطنت كند و بچه‏اى كه يك گوشه بيفتد و بخواهد، چهار زانو بنشيند، اين بچه يست‏بزرگ‏سال است، بچه نبايد بنشيند و اگر يك‏جا نشست‏شما بايد ببينيد چرا نشسته و اگر خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شيطنت كند» (5) رام و مطيع بودن و آرام و ساكت‏بودن كودك خردسال نبايد به خاطر اين‏كه والدين در سايه چنين حالتى در كودكانشان، از آرامش و آسايش بيش‏ترى برخوردار مى‏گردند اين تصور را در آنها به وجود آورد كه كودك خردسال آن‏ها واجد سلامت و شخصيت مطلوبى مى‏باشد، بلكه چنين كودكى يا بيمار است و يا اين‏كه سرانجام شخصى خواهد شد كه سكوت و سازش و طاعت و تسليم در برابر هر حق و ناحق، شيوه او خواهد گشت و چنين شخصى هرگز نمى‏تواند حقوق خود را از محيط خويش بگيريد. (6) و نيز روايت‏شده است كه زيرك‏ترين كودكان، كودكانى هستند كه از مدرسه ومحل درس گريزانند، يعنى بازيگوش هستند. (7) مجلسى دوم در ذيل اين روايت، «عرامة‏» را به بد اخلاقى و شيطنت و بالاخره شدت علاقه كودك به بازى و فرار از مدرسه تفسير كرده و اضافه مى‏كند كه اين حالت در كودكان نشانه عقل و استقامت آن‏ها در بزرگ‏سالى است و بايد كودك اين چنين باشد. اما اگر كودكى مطيع و بى‏جنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زير و مانند بزرگ‏سالان عمل نمايد، در بزرگ‏سالى كم‏هوش و كم‏استقامت است. چنان‏كه اين امر نيز به تجربه رسيده است. (8)
دكتر فريده مصطفوى درباره نوه‏هاى حضرت امام خمينى (رحمت الله علیه) چنين مى‏گويد:
«نوه‏هاى آقا همه شلوغ بودند، امام (رحمت الله علیه) به دختر من كه از شيطنت‏بچه خود گله مى‏كرد مى‏گفتند: من حاضرم ثوابى كه تو از تحمل شيطنت‏حسين مى‏برى، با ثواب تمام عبادات خود عوض كنم.» (9) و باز در همين رابطه خانم فرشته اعرابى نقل مى‏كند: «گاهى اوقات كه من نزد امام (رحمت الله علیه) مى‏رفتم و پسرم را نمى‏بردم، مى‏گفتند حسين را نياوردى؟ مى‏گفتم چون پسر من خيلى شيطونى و بدى مى‏كند. مى‏گفتند حسين بدى مى‏كند؟ خوب بچه بايد بدى كند، تازه اين‏ها بدى نيست، بچه بايد اين كار را بكند، شما اشتباه مى‏كنيد، مگر بچه بدى مى‏كند؟ مى‏گفتم آخر فكر مى‏كنم شما اذيت مى‏شويد. مى‏گفتند من از اين‏كه شما بياييد و بچه‏هايتان را نياوريد، اذيت مى‏شوم.» (10)
بنابراين طبق تعليم و تربيت اسلام هيچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازى‏گوشى(شيطنت) و سرپيچى از اطاعت در دوران خردسالى كودك را دراو سركوب كند و به خاطر تامين آرامش و آسايش خاطر خويش كودكان سرشار و لبريز از نشاط و جنب و جوش را به موجودى مطيع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدين نبايد ظرفيت‏ها و استعدادهاى كودكان خويش را كه از طريق همين بازى‏هاى متنوع و بچه‏گانه به ظهور مى‏رسند، به خاطر آرامش و آسايش خويش سركوب نمايند. علماى تعليم و تربيت، خصوصا نظريه‏پردازان روان‏شناسى بازى به اين نتيجه رسيده‏اند كه بازى‏ها و تحركات بچه‏گانه، موجب رشد و پرورش قواى جسمانى، عقلانى، روانى، اجتماعى و اخلاقى كودكان مى‏باشد. بنابراين وظيفه والدين است كه با غنا بخشيدن به محيط تربيتى كودك زمينه‏اى را فراهم نمايند تا استعدادهاى بالقوه و خدادادى كودك شكوفا گردد. راجرز درباره نياز كودك به كنجكاوى و كشف اشيا معتقد است كه: كودك در درون خود اين استعداد و ادراك را دارد كه در مورد اشيا و چگونگى كاركرد آن‏ها كنجكاوى داشته باشد، به همين دليل اسباب بازى‏هايش را مى‏شكند و مى‏خواهد درون اسباب‏بازى‏هايش را كشف كند و داخل آن را ببيند، اين‏گونه فعاليت‏ها براى كودك بسيار رضايت‏بخش است چون به نياز درونى پاسخ مى‏دهد.
متاسفانه گروهى از والدين پاسخ‏هايى به كودك مى‏دهند كه با نياز وى به كنجكاوى و ميل به كشف اشيا در تضاد است، اين پيام‏ها به صورت كلامى ( تو بد هستى، اگر اين‏گونه عمل كنى دوستت نداريم و...) يا غير كلامى (اخم كردن، رو ترش كردن، لب گاز گرفتن و ...) ابراز مى‏شوند.
كودك به خاطر تهديد و تحميق‏هايى كه از سوى والدين مى‏شود، از نياز به كنجكاوى و كشف اشيا به خاطر اين‏كه نياز اساسى‏ترى مثل محبت و توجه مثبت والدين را از دست ندهد، صرف‏نظر مى‏كند. اين‏جا مساله سرآغاز تحريف از مسير رشد فطرى و طبيعى كودك است، كه آثار مخرب و زيان‏بارى بر روى سلامت روان‏ورشدتشخصيى‏كودك‏خواهدگذاشت.
متاسفانه عده‏اى از والدين كودكانى را مى‏پسندند كه ساكت، آرام و مطيع باشند. اين‏گونه والدين دوست دارند كودك خردسال آن‏ها، بزرگ‏سالى كوچك شده باشد، غافل از اين‏كه، كودك است‏با تمام ويژگى‏هاى كودكى و هرگز بزرگ‏سالى كوچك شده نيست. كودك سالم از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى كافى برخوردار است، به طور طبيعى نيازهايى دارد كه او را از بزرگ‏سالان جدا مى‏كند; او به بازى و جست و خيز و ارتباط با هم‏سالان نياز دارد و همه چيز را از دريچه‏هاى بازى مى‏بيند. از احاديث و روايات اسلامى چنين استفاده مى‏شود كه وجود شيطنت و بازى‏گوشى و حالت فعال و پر جنب و جوش در كودك ناشى از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى - به ويژه براى پسران كه از تحرك و انرژى بيش‏ترى برخوردارند - امرى طبيعى است و نبايد موجب نگرانى والدين باشد بلكه بايد با صبر و حوصله و تدبير، اين‏گونه رفتارها را تحمل كنند، هرچند بايد آن‏ها را در مسير صحيح خود هدايت كنند، تا اين رفتارهاى طبيعى آن‏ها به لاقيدى منتهى نشود. مثلا درست است كه كودك بايد بازى كند اما بايد ياد بگيرد كه به ديگران صدمه نزند، حيوانات را نيازارد، براى همسايگان مزاحمت ايجاد نكند، در پارك‏ها گل‏ها را پرپر نكند و... . تجربه نيز نشان داده است كه اين‏گونه كودكان فعال و با نشاط و پرتحرك، اگرچه در دوران خردسالى براى والدين خود مشكلات و ناراحتى‏هايى ايجاد مى‏كنند، اما در بزرگ‏سالى از هوش و استقامت‏بيش‏ترى برخوردارند. (11)
طبق تحقيقى كه توسط موسن و ساسمن (1980) و مرات بارت و درى برى (1981) انجام شده كودكانى كه پرجنب و جوش و بى‏قرار هستند وقتى كه بزرگ شدند و به مدرسه رفتند لزوما بچه‏هاى شيطان و جنجال برانگيز نخواهند بود. (12)

پيام‏ها و نتايج

1- در تعليم و تربيت اسلامى حمايت از آزادى و بازى‏گوشى كودك امرى پسنديده مى‏باشد و از احاديث و روايات چنين استفاده مى‏شود كه وجود شيطنت و بازگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوشى در كودك نشانه سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى در هوش و استقامت او در بزرگ‏سالى تاثير دارد.
2- متاسفانه بعضى از والدين كودكانى را مى‏پسندند كه آرام، ساكت و مطيع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتى آنان را فراهم نكنند، اين‏گونه والدين توقع و انتظار دارند كه كودكشان همانند بزرگ‏سالان رفتار نمايد در صورتى كه كودك آنان ميل و نياز شديدى به بازى و جست و خيز دارد و همه را از دريچه بازى مى‏بيند.
3- كودكانى كه آرام و ساكت در گوشه‏اى بنشينند و مطيع و گوش به فرمان والدين باشند به احتمال قوى مشكل دارند.
4- وظيفه والدين است كه بستر و فضاى مناسبى براى جست و خيز و آزادسازى انرژى عصبى و روانى كودكان فراهم نمايند و گرنه اين انرژى متراكم شده به صورت مخربى خودش را نشان خواهد داد.
5- از سيره عملى و ديدگاه‏هاى امام خمينى (رحمت الله علیه) نيز چنين استنباط مى‏كنيم كه:
الف) طبيعت و ماهيت كودك را پاك و مثبت مى‏دانستند.
ب) چون داراى سلامت روح و روان بودند، ادراكشان از جلوه‏هاى خداوندى بر مبناى سلامت روان بوده و بر همين اساس همه كودكان را كه جلوه‏هاى خداوندى‏اند دوست داشته و كارهاى آنان را منطبق با فطرت و طبيعت مى‏دانستند.
ج) با توجه به آگاهى كه از خصوصيات و ويژگى‏هاى روحى و روانى كودكان داشتند، شيطنت و بازى‏گوشى آنان را امرى طبيعى و فطرى مى‏دانستند.
د) ايشان حاضرند ثواب عبادات خود را (كه بيش از پنجاه سال نماز شبشان ترك نشده و آن مناجات‏هاى عارفانه و عاشقانه‏اى كه داشتند) با تحمل بازى‏گوشى كودك عوض نمايند.
و) ديدگاه و عملكرد ايشان واقعا پيشرفته و در سطح بالايى است كه با ديدگاه‏هاى روانشناسان معاصر هم جهت و هم‏سو است.
ه) ايشان بهترين و مطمئن‏ترين الگوى رفتارى براى خانواده‏ها در عصر حاضرند.

همبازى شدن با كودكان

يكى از راه‏هاى پرورش شخصيت كودكان، شركت‏بزرگ‏سالان در بازى آن‏هاست. موقعى كه اوليا و مربيان خود را تا سر حد كودكى تنزل مى‏دهند و با شركت در بازى كودكان، آن‏ها را در كارهاى كودكانه يارى مى‏دهند، روح و روان كودك سرشار از مسرت و شادى شده و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در او تقويت مى‏شود. (13)
با همبازى شدن با كودكان مى‏توانيم دنيا را از دريچه و زاويه‏اى كه كودك نگاه مى‏كند ببينيم و از اين طريق مى‏توانيم با كودك همدلى نموده و خودمان را به جاى او بگذاريم و دنيا را آن طورى كه او مى‏بيند، درك نماييم. وقتى كه با كودك همبازى مى‏شويم، رفتارها، احساسات، تفكرات تخيلات و تصورات كودك را بهتر پذيرفته و با طبيعى تلقى نمودن تمامى حالات كودك، برخورد صحيح‏ترى با او خواهيم داشت.
والدين در ضمن بازى با كودكان مى‏توانند بسيار از مفاهيم دينى، اخلاقى، عاطفى، روانى و اجتماعى را به طور مستقيم و غير مستقيم به آنان منتقل نمايند.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايند: «من كان عنده صبى فليتصاب له‏»; (14) هر كس كه كودكى نزد اوست، برايش كودكى كند. (خود را با عوالم او هماهنگ ساخته و رفتارى كه در خور درك اوست پيش گيرد.)
و در جاى ديگر مى‏فرمايند: «رحمت‏خداوند بر پدرى كه در راه نيكى و نيكوكارى به فرزند خود كمك كند، يعنى به او احسان نمايد و هم‏چون كودكى، رفيق دوران كودكى وى باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد.» (15)
سعدى نيز در رابطه با چگونگى برخورد با كودكان مى‏گويد:
درباره همبازى شدن با كودكان، و درك دنياى آنان در سيره حضرت محمد صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام موارد زيادى وجود دارد كه به بيان چند نمونه از آن‏ها و سيره ذريه پاكش حضرت امام خمينى (رحمت الله علیه) كه احياگر دين اسلام در عصر حاضر بودند، مى‏پردازيم:
«عن جابر: دخلت على النبى صلى الله عليه و آله و الحسن و الحسين على ظهره و هو يحبو لهما و يقول: نعم الجمل جملكما و نعم العدلان انتما; (16) جابر مى‏گويد: ديدم رسول خدا صلى الله عليه و آله با دست و پا راه مى‏رفت در حالى كه حسن و حسين بر پشتش سوار بودند و مى‏فرمود شتر شما بهترين شترها و شما بهترين سواره هستيد.»
امام امت (رحمت الله علیه) نيز به پيروى از پيامبر عظيم‏الشان اسلام، با كودكان همبازى شده و با آنان همدلى مى‏كرده‏اند.
مرحوم حاج احمد آقا نقل كرده است: «بارها شده بودكه من وارد اتاق مى‏شدم و امام مرا نمى‏ديدند. مى‏ديدم كه امام به زانو روى زمين نشسته‏اند و پسرم على روى دوششان سوار است. خيلى دلم مى‏خواست از آن صحنه‏ها فيلم و يا عكس بگيرم، اما مى‏دانستم كه امام نمى‏گذارند. (17)
تمامى رفتارهاى امام (رحمت الله علیه) با كودكان بر اساس آگاهى، بينش و نشات گرفته از روح بلند و ملكوتى ايشان بوده كه على‏رغم سن بالا و بيمارى‏هايى كه داشتند، به نيازهاى اساسى كودكان پاسخ داده و همانند جد بزرگوارشان پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله عمل مى‏كردند.
روزى رسول گرامى صلى الله عليه و آله جهت اقامه نماز عازم مسجد شدند. در سر راه مسجد كودكان مهاجر و انصار مشغول بازى بودند. آنان با مشاهده پيامبر صلى الله عليه و آله دست از بازى كشيدند و دوان دوان به سويش روى آوردند. هر يك از كودكان از سر و كول آن حضرت بالا مى‏رفتند و در همان حال مى‏گفتند: «كن جملى‏» (شتر من باش) كودكان مى‏دانستند كه نوه‏هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهم السلام نيز هميشه اين بازى را با آن حضرت دارند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در كمال خوش‏رويى و تواضع به خواسته آنان تن داده و با مهر و محبت و رافت پدرانه، خواهش آن‏ها را برآورده ساخت. از طرفى ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد انتظار مى‏كشيدند تا نماز عصر را به امامت ايشان برگزار كنند.
بلال حبشى يار با وفاى رسول خدا صلى الله عليه و آله به خاطر تاخير ايشان رو به خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آورد و همين كه در سر راه، پيامبر صلى الله عليه و آله را با اين وضع با كودكان مشاهده كرد، خواست تا از اين كار ممانعت‏به عمل آورد و رسول گرامى صلى الله عليه و آله را از دست كودكان برهاند، اما پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اين كار بازداشت و در همان حال فرمود: «براى من تنگ شدن وقت نماز از دلتنگى كودكان يارانم، خوشايندتر است.»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله، از بلال خواستند كه به خانه ايشان برود و چيزى بياورد كه به وسيله آن بچه‏ها را راضى كند تا از آن حضرت دست‏بردارند. بلال پس از جست‏وجوى زياد در خانه رسول اكرم صلى الله عليه و آله، تعداد هشت عدد گردو پيدا كرد و به خدمت رسول صلى الله عليه و آله آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه با لبخند، حالت نورانى خاصى به چهره مباركشان بخشيده بود، خطاب به كودكان فرمود: «آيا شترتان را به اين گردوها مى‏فروشيد؟» كودكان هلهله شادى به راه انداختند و گردوها را گرفته و دست از رسول گرامى صلى الله عليه و آله برداشتند. (18)
دكتر فاطمه طباطبائى درباره همبازى شدن امام خمينى (رحمت الله علیه) با كودكان نقل مى‏كند: «گاهى بچه‏ها به امام (رحمت الله علیه) مى‏گفتند بياييد با هم بازى كنيم و امام ابتدا يك مقدارى با آن‏ها بازى مى‏كردند و بعد بچه‏ها خودشان سرگرم مى‏شدند.» (19)
در همين رابطه عيسى جعفرى نقل مى‏كند: «يادم است كه على (نوه امام) توپى داشت كه با آن با امام توپ بازى مى‏كرد. على توپ را با پايش به طرف امام پرت مى‏كرد و امام هم توپ را با پا بر مى‏گرداندند. در اين مواقع روحيه امام خيلى تازه مى‏شد.» (20)
يكى از مسائل اساسى در تربيت كودك اين است كه پدر و مادر و يا مربى بتواند خود را تا سر حد كودكى پايين آورده و دنيا را از دريچه چشم كودك ببيند. در تعاليم اسلامى نيز توصيه‏هاى زيادى در اين زمينه وجود دارد كه قبلا بيان كرديم. همبازى شدن با كودك علاوه بر اين‏كه او را غرق لذت و شادى مى‏كند و صميميت را افزايش مى‏دهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى را نيز در كودك تقويت مى‏كند. بنابراين، بر والدين است كه اوقاتى از شبانه روز را به همبازى شدن با كودكان اختصاص دهند و در اين راه با حوصله و آمادگى كافى به بازى با آنان بپردازند تا اثرات مثبت و سازنده‏اى بر روى كودكان بگذارد.
اگر والدين زمانى خسته بودند و آمادگى جسمانى، روانى و عاطفى را براى بازى كردن با كودكان نداشتند، بهتر است صادقانه اعلام نمايند فعلا آمادگى بازى كردن را ندارند. چون به تجربه ثابت‏شده است وقتى والدين آمادگى و حوصله لازم براى بازى كردن با كودكان را ندارند، اثر منفى و مخربى بر روابط متقابل والدين و فرزندان خواهد گذاشت.
لازم به توضيح است كه نبايد اين عدم آمادگى جسمى، روحى و روانى والدين ابزار و بهانه‏اى براى فرار از بازى با كودكان شود چون پيامبر عظيم‏الشان صلى الله عليه و آله و فرزند صالحش امام راحل (رحمت الله علیه) با آن همه مشغله فكرى و رهبرى امت اسلامى، اوقاتى از شبانه روز را به بازى كردن با كودكان اختصاص مى‏داده‏اند; سرمشق و الگو قرار دادن الگوهاى متعالى در اسلام مى‏تواند راهنماى خوبى براى همه خانواده‏ها باشد.

پيام‏ها و نتايج

همبازى شدن با كودكان داراى اثرات و فوايد فراوانى است از جمله:
الف - كودكان احساس شخصيت و مهم بودن مى‏كنند;
ب - روح و روان كودكان شاد و مسرور مى‏گردد;
ج - اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در آنان تقويت مى‏شود;
د - دنياى كودكان را بهتر درك نموده، رفتارها، احساسات، تصورات و تخيلات كودك را طبيعى تلقى مى‏نماييم;
ه - مى‏توانيم با كودكان همدلى كرده و در اعماق وجودشان نفوذ كرده و بسيارى از مفاهيم دينى، اخلاقى، عاطفى، اجتماعى و روانى را به طور مستقيم و غير مستقيم به آنان منتقل نماييم;
و - بازى جزء نيازهاى كودكان است، والدين در هر مقام و مسؤوليتى كه هستند بايد همانند پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و امام امت (رحمت الله علیه) به نيازها و حقوق كودكان توجه نموده و اوقاتى از شبانه روز را به بازى با آنان اختصاص دهند.

پي نوشت :

1- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، سه گفتار پيرامون برخى از مسائل تربيتى اسلام، ص 65
2- بحارالانوار، ج 4، ص 378
3- منبع 2، ص 379
4- بهشتى، احمد، اسلام و بازى كودكان، ص 85
5- مجله آشنا، ص 30 به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 19631
6- حجتى كرمانى، پيشين، ص 66
7- بحارالانوار، ج 4، ص 379
8- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، اسلام و تعليم و تربيت، ج 1، ص 252
9- ستوده، اميررضا، پا به پاى آفتاب گفته‏ها و ناگفته‏ها از زندگى امام خمينى رحمه الله، ج 1، ص 107
10- اعرابى، فرشته، مجله سروش، ص 20
11- سادات، محمدعلى، راهنماى پدران و مادران، ج 2، ص 61 تا 63
12- ماسن، هنرى و همكاران، رشد شخصيت كودك، ص 165 (ترجه مهشيد ياسايى)
13- محسن شكوهى يكتا، تعليم و تربيت اسلامى (مبانى و روش‏ها)، ص 197
14- وسائل الشيعه، ج 15، ص 202 و 203
15- مستدرك، ج 2، ص 626
16- بحار، ج 42، ص 285
17- اميررضا ستوده، پا به پاى آفتاب، گفته‏ها و ناگفته‏ها از زندگى امام خمينى (رحمت الله علیه) ج 1، ص 83
18- محسن شكوهى يكتا، پيشين، ص 199 به نقل از جوامع‏الحكايات عوفى، باب دوم از قسم دوم، ص 30
19- نشريه پيوند، شماره 153 تا 155 - ص 23 تا 27 به نقل از اطلاعات شماره 19631
20- اميررضا ستوده، پيشين، ج 2، ص 65

منبع: بنیاد اندیشه های اسلامی